امیخوام تو زندگیم تغییر ایجاد کنم بشینم رو تلوزیون و کاناپه تماشا کنم
یارو تو ژاپن راننده تاکسی میشه هر کی دستشو میبره بالا میگه شوخی نکن تو رو که الان رسوندم
بچه که بودم شناسنامه داداشم گم شد
الان 12 ساله پیدا نشده
هیچکی هم نمیدونه بچگی گرو گذاشتم تو کلوپ سر کوچه یه سگاه گرفتم(((((:
لا مصب یه استاد داشتیم خیلی کم نمره میداد آخر ترم نمره هامون کم بود
به بچه ها گفتیم چیکار کنیم نقشه ریختیم که
بریم دم خونش رفتیم دم خونش کمین کردیم با سطل آب اومد بیرون گفتیم استاد تا برگشت ریختیم روش آب رو
بعد داد زدیم گفتیم اسیده
تا ده دقیقه کف کوچه داشت داد فیاد میکرد((((:
دختره شانسی شمارمو گرفته میگه میخوام باهات آشنا بشم اسمت چیه
گفتم اسسم سید موسی علمداری تو وزارت اطلاعات کار میکنم الان یه هفتش گوشیش خاموشه
نیروی مرموزی که هند فری رو به هم گره میزنه
همونی که بچه بودیم گوشه دفتر کتابامون رو تا میزدا((:
حال میده به مشکلات بخندی
مشکلات بیاد بزنه تو گوشت
بگه مرتیکه مگه باهات شوخی دارم